،، یاد/دآشتــ هـآے گـُم شـלه/

_بسم رب مهربانی ها_

تخیل بال پرواز است؛ وحی و الهام هم مےتوانند رحمانے باشد و هم شیطانے؛ خیال هم مےتواند مثل کبوترهاے سفید در آسمان آبے حریت پرواز کند، و هم مےتواند مثل خفاشے سیاه از سقف مغازه تاریک نفس اماره وارونه آویزان شود.

» سید اهل قلم، شهید آوینی


یک روزِ بارانی، بی رمق روی مبل مشغول ِ بازی با گوشی أت ( قبل تر میگفتیمَ ش جان! ) باشی .. یک آن هیجانِ خیس شدن خوره شود بِ جانت، بلند شوی و قدم برداری سمت ِ در، سمتِ ایوان، کنارِ پله، زیر آسمانِ خدا و ..

و باران آنقدر تماشایی باشد کِ دلت بِ قدرِ ذره ای هم سیر نشود!، با شوق ِ بچگانه ای بروی وسطِ حیاط، یه لنگه پا، یک دور بچرخی و اصلَن هم دستِ خودت نباشد، اینکه بخواهی جیغ بکشی!! اما خیلی دخترانه مهارش کنی و بِ روی خودت هم نیاوری ..

با شوق و هیجانِ بیشتر بروی سمتِ اتاق و بخواهی تمامِ انگشتانت را حلقه کنی دورِ مچِ دست ِ برادرت کِ ببری أش زیرِ باران تا خاطراتِ بچگی هایتان هوا بخورد، زنده شود! و در عینِ ناباوری همه ی شوقت خنثی شود! وقتی زمین خوردن وسطِ بازی فوتبال و کمردرد ِ دو روزه برادرت بیفتد وسطِ ذهن ِ عجولَ ت ..

حالا تو بمانی و دلی کِ هنوز سیر نشده!،،، تشنه تر بروی زیر باران کِ دعا بخوانی..

قبل تر از مادر بزرگ شنیده بودی: بارانِ رحمت، شفای دل هاست.. و یادت بیاید که دلت تب دار است و بیمار، کِ بخواهی زیرِ رحمتِ خدا شفا بگیرد .. شاید این دل (گل ِ آدمی زاد!) وقتی خیس شود، کمی راحت تر بتواند بذر خوبی ها را جذب کند!

این شود کِ بخواهی بروی زیرِ حجمِ سنگینِ بغضِ آسمان.. کِ حالا شده اشک (همان باران)،،

.. کِ زیر باران باشی، کِ دستِ خودت نباشد، کِ نتوانی آشفته حالی ه دلت را مهار کنی، کِ دلت دعای توسل بگیرد،،،

دیگر نفهمی خیسی ِ گونه أت از اشکِ خودت است یا اشکِ آسمان !

..

.. کِ دلت بیشتر بگیرد و..  بیشتر دعا کند و .. بیشتر یاد امامی بیفتد کِ همیشه بوی باران میداد، بیشتر العجل العجل بخواند.. و اصلَن دستِ خودت نباشد! کِ یک قطره بچکد وسطِ انتهایی ِ دریچه ِ دهانت! درست همان لحظه یاد ِ سرسلسله ی سقای کربلآ، میانِ باران، آتش بیاندازد بِ جانت و دست خودت نباشد کِ هی دور ِ خودت بچرخی و..

و حواسَ ت همچنان پرتِ دلت باشد! و حتی لحظه ای هم ذهنت را نگران ِ خیسی و سرما خوردگی و غیره! نکنی.


+ و این باشد لحظاتِ آرامش بخش ِ بعد از ظهرِ یک روزِ تابستانی گوشه دفتر‌ِ خاطراتت!

این خاطرات درست وقتی یادت بیاید کِ برادرت شلنگِ شیر آبِ باز! را برایت نشانه رفته !!


باران


* عنوان: سوره شوری، آیه 28

و اوست خدایی کِ باران را پس ز ناامیدی خلق میفرستد ..


* یک جایی خوانده بودم:

این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را،
فرصتی برای
خشک شدن نیست
...

+ تو امااصلَن گمان نکن شبیه ِ حالِ من باشد!

  • ۹۲/۰۵/۲۲
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ

نظرات (۳۱)

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • قرار ِ ما همیشه،
    کنار ِ مهربانی های تو ..


    باران که می بارد تو می آیی ..

    چقد دلم باران و هوای بارانی میخوات!
    پاسخ:
    احیانا" از برادر گفتنم، دلِ تو یاد بعضی مسائل آمپاسی ننداخت !
    مثل زن داداش ایناع !
    :دی

    م.نهمیشه دلم داداش بزرگتر از خودم میخواست ولی هیچ وقت تجربه نکردم:|
    خواهرم که ندارم:|
    خدا را به خاطر دو تا داداش کوچکتر با هشت و ده سال اختلاف سنی هزار مرتبه شکر
    یا علی
    پاسخ:
    اوهوم :(
    منم مثِ تو ( دقیقا")
    اما
    نه دوتا! یکی :)
    علی یارت ..
    سلامعلیکمـ!
    احوالات ما خیلی سرجایش نیست .. حال شما ؟!
    .. اینکه قبلن تر ها به گوشی ات می گفتی گوشی جان ُ الان نمیگویی یعنـی یک تحول اساسی داشته ای .. شاید تحول ، قدیمی باشد اما تبریکـ!
    آشفته حالـی ات قبول بانو !

    پاسخ:
    سلآم ..
    والاع میگذره :)

    عَ .. خبر نداری .. من کلا" انسانِ متحول گرایی هستم :د
    ممنون عزیز .
    سلام

    ـــــــ

    او نیست؛ ولی هست‌تر از هستان است

    چشم‌ش نگران باقی مستان است
    دستان گدایی همه دور اندازید
    او ساقیِ میخانه‌ی بی‌دستان است

    ــــــــــــ

    مه جبین جان  ...
    پاسخ:
    سلآم فاطمــ ه ی من ..
    آبجی جان حالتو پرسیده .. سراغ ِ تو ازم گرفته ..

    + شعرت بِ دلم نشست ..
    هوالحبیب
    از طرف کلوب قدم رنجه فرمودیم :D
    خیلی هم خوب 
    پاسخ:
    : )
    لطف کردین .. این همه راه ! زحمت کشیدین ..
    سلام...
    دوستان جمعا تصمیم گرفتن برادر ِ نداشته ی ما رو به رخمون بکشند :)
    لحظه های خوبتون پایدار...
    پاسخ:
    ما خبیثیم ! دوس داریم ب رخ بکشیم !!
    شما مشکلی داری ؟

    :دی
    ممنون عزیزم :)
  • العبد به ما یدهی مولاه سیدجواد هاشمی المصطفوی
  • دفعیه قبل که نظر دادم چرا عکسمو ننداخت؟؟
    پاسخ:
    :|
    نمیدونم !
    گاهی حس آخرین بیسکوییت ساقه طلایی رودارم
     تنها.....شکسته ...

    پاسخ:
    مثِ دیشب ِ من !
    هوای پیاده روی زده بود بِ سرم ! درست ساعت ِ دو شب ..
    تنها .. شکسته تر ..
    چرا اینجوریه ؟
    آدمای کلوب همشون یه مدل مینویسن!!!
    تحت تاثیرن یعنی ؟!

    بعدشم خب زیر بارون نمیرفتی اونقدر خیس بشی؛ دعا هنگام نزول باران مستجابه نه لزوماً زیر باران :دی
    پاسخ:
    هوم ؟
    مگه کلوبی هستی شما ؟ :|

    چ جوری ِ مگه ؟ :دی ..
    بلد نیستی این جوری بنویسی حسودیت میشه ؟ :دی


    مممم
    نچ ! زیر بارون دلم خواست ..
    همینه کِ هست :| :دی
  • عارف عبداله‌زاده
  • شما از باران بی‌امان آسمان می‌روید سراغ روضه‌ها،
    ما اما از آفتاب سوزان...
    پاسخ:
    آسمان اینجا اشک میریزد و آفتاب آنجا از عشق می سوزد ..

    چ فرقی میکند ..
    همه ذکر مصیبت میخوانند ..
  • فدایی ولایت
  • آخ که چقدر دلم از این زیر باران رفتن ها میخواهد

    خیلی زیبا نوشتی آبجی:(

    پاسخ:
    نصیبت ان شاء الله ..
    دلت پر اجابت :)

    فدای شما .
    سلام
    اینجا رو تازه پیدا کردم و یکی دو تا از مطالب رو خوندم.

    دوست دارم همسایه ات کنم...
    پاسخ:
    سلآم . خوش اومدین ...

    لطف دارید :)
    واای خیلی قشنگ بود... دیشب خوندمش نتونستم نظر بذارم .
    واقعن خوشم اومد:)
    ما هم که داداش داریم حیاط نداریم:))
    پاسخ:
    :d
    دلت آب ! کِ ما حیاط داریم !

    لطف داری عزیزکم :)

    بسیار زشت بود
    :p

    ما هم داداش داریم و هم حیاط ولی اصلا حوصله شو نداریم
    پاسخ:
    جرأت نداشتی نظر خصوصی تو، عمومی بزاری ؟ :|
    :دی
    + خب دیگه ! حوصله هم یه نعمتیه !! :P

    راستی ! خیلی گلی :)
    کلوب بودیم
    دوستش نداشتیم
    دیگر نیستیم

    بلد بودن نمیخواد که! سبک نوشتنتون؛ فونت، استفاده از جینگولک بازی ؛ همچیزتون یه مدل شده :دی

    میبینم که هرچی ما میگیم یه إن قلتی میاری توش خواهر :|

    پاسخ:
    خوب کاری کردی خواهر .. بِ چِ نامی اونوخ ؟!

    ممم/ حالا چِ کنیم کِ بهتر تر شه ؟


    تو آمپاسم فعلن! پس هرچی میگم بگو خب!  :|
    بسیار زیبا
    آری ! اینجا قشنگ هست ..
    پاسخ:
    لطف ِ نگاه ِ شماست ..
    برای پست ِ بالایی ؛
    بعد هر باران ، رنگین کمان شدن با "تو" زیباست
    بسیار زیبا
    پاسخ:
    دلت رنگین کمان خواهری .

    هم برادر داریم هم حیاط...

    اما اجازه نداریم...

    از روزی که دل را به عقد دائم عقل دراوردیم...کلا به غلط کردن افتادیم!!!

    فسخ نکاحم آرزوست!!!


    پاسخ:
    :) ..

    عقل گفت که دل منزل و ماوای من است
     عشق خندید که یا جای تو یا جای من است
    ..
    چرا پست بالا نمیشه نظر داد؟؟
    پاسخ:
    نظراتش بسته س .
    داداش داریم
    حیاط داریم

    حال نداریم
    باروون نداریم
    پاسخ:
    نگا !
    حرم یار بِه از باران ..

    + بنابراین!
    یک ذره هم دلم برات نسوخت :دی

    برای پست بالایی هم :
    دلت میاد لپای نی نی رو گاز بگیری ؟!
    برو برو خووب شو !
    پاسخ:
    وای نگو ..

    شرمنده !
    تو این یه مورد درست بشو نیستم :دی
    .. صبـــور باش .. گفتنش آسون ِ .. اما ..

    یادداشت آقای دیر و دور توی یک رب مانده که عالیه ..
    پاسخ:
    :)

    خوبی ؟
    سلام 

    کارگاه داستان نویسی شروع به کار کرد ...
    منتظرت هستیم ...

    پاسخ:
    سلآم و رحمة الله ..

    اینی کِ میگین کجاس ؟

    ممنون بابتِ دعوت، ان شاء الله :)
  • آهسته عاشق می شوم


  • ... یَا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ ...
    ... ای آن که صابران را دوست می داری ...
    دعای جوشن کبیر- بند ۷۲
    .
    .
    .
    التماس نور[گل]
    پاسخ:
    صبر بر عصیان بده ! ... « یَا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ »

    مح ــتاجیمــ ..  [ارادت]
    به به
    کیف کردم
    هم از پست اولت که نشد روش نظر بدم و دلم و یه غم بزرگ گرفت... و هم از پستی که خوندم و توش نظر دادم!

    ماشاالله به قلمت دختر
    خدا حفظت کنه...
    پاسخ:
    بح بح .. بوی عنبر پیچید اینجا ..

    بِ دلت بد راه نده و غمگین ِ ش نکن .. حیف ِ دل ِ نازک و مهربونت  :)

    این حرفا چیه خواهر ..
  • بے بازگشتــــ ...
  • این روزها حال و هوای دلم ناجور بارانیست ...:-|
    پاسخ:
    دلت آباد و پراجابت ..
    فکر می کنم خوشبختی بارانی است وسط یک روز آفتابی !!

    ما میخواستیم بالا نظر بگذاریم اما .. :|
    پاسخ:
    اما
    چیزی هم نداشت برا نظر !
    والاع ..
    دست خطتون خیلی خوبه :)
    پاسخ:
    ممنون . لطف داری .
  • مَسحِ یار


  •  آقا دلم محتاج باران بهاری ست
    محتاج یک لحظه قرار بی قراری ست

    انگار هم سهم من از این بودن تو
    مانند اجدادم همه چشم انتظاری ست

    بی تو تمام لحظه های من خزان است
    آقا دلم محتاج باران بهاری ست

    _____________________________________

    آب روشن شد و عکـس قـمر افتاد در آب
    مـاه می‌خواست که مهتاب کند دریا را

    تـشنه می‌خواست ببیند لـب او را دریا
    پس ننوشید که سیراب کند دریا را
    _____________________________________

    آنقدر او از با تو بودن می شود خرسند
    وقتی برای آسمان ویـزا  نمی گیرد
    :)
    ان شاالله این خواهر و برادری همیشه گرم و قشنگ بمونه

    ______________________________________

    راستش حیف دیدم حرفی از خودم زیر این پست خوب بنویسم
    قوی، قشنگ و پــُـر معنــــی بود

    پاسخ:
    احسنت .. شعرهای انتخابی تون فوق العاده بود ..

    » آقا دلم محتاج باران بهاری ست ..
    »  آب روشن شد و عکـس قـمر افتاد در آب 
    ه ه ه ،،

    ممنون ..
    یه خدا قوت هم باید بِ شما گفت :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.