مَن زارَها فَلَهُ الجَنَّة ،،
معصومیتِ پنهانی ه دخترکی خیره سر، دست انداخته بِ دامن ه مهربانی های شما،،
با چشمانی کِ همه ی حجمـِ اشک را سفت نگه می دارد تا بِ گونه هایش مجال ه پناه دادن ه قطره های درشت ه سنگین از درد را ندهد،، کِ نکند پدر نگران ه دل آشوب بودن ه دخترک شود،، کِ نشود از لرزش ه لبان ه مایل بِ سرخ ه دخترک، بغض ه مادر هم بشکند،،
دخترکِ خیره سر، همچنان مات می ماند بِ قابِ تصویرِ پخش ِ زنده صدا و سیما/!/،، در دلش زمزمه می کند:
" السّلامـ
علیکِ یا فاطمه ی معصومه ،، "
با نفسِ عمیقی کِ می کِشد، همه ی بغض را یکجا قورت می دهد و دوباره غرق می شود در تنهایی های پر از یادِ شما،،
مهمـِ روز/باتأخیر/:
* آسمان وقفِ نگاهت دختر، روزَت مبارک {گل}
کاملن بی ربط:
* از وقتی دایی پدرم مرحوم شدن(دو هفته پیش)
مدام از خودم می پرسم، اندازه أت چقدر است؟
چقدر توانستی لبخندِ آقا را برای خودت، جمع کنی؟
کِ اگر فرشته ی خدا عزرائیل آمد سراغت،
هول نکنی!، مِن مِن نکنی!
یک وقتایی هم کز میکنم گوشه ای و با خودم میگویم:
اگر بمیرم، کسی هست از نبودنَم، گریه کند؟!
اصلن توانستم بِ دیگران /محبت/ هدیه کنم؟!
اصلن برای کسی مهم هستم؟! ..
تهه همه ی فکرهایَم بِ جاهای خوب تری نمیرسد!
آنوقت آرام میگویم:"خدایا! هدایتَم کن"
- ۹۲/۰۶/۱۷
خیلے از این اتفاق خوشحال بود
با افتخار مے گفت :
روزے از امام رضا علیه السلام درمورد ثواب زیارت خواهر بزرگوارشان پرسیدم
ایشان فرمودند :
≺≺ مَن زارَها فَلَهُ الجَنَّة ≻≻
√کسے که او را زیارت کند بهشت از آن اوست
...
خانم جان ! سرتان سلامت
√شما یادگار آن آقایے هستید کہ فداے شما مے شد
┘◄
پدرش گفت : فَداها اَبوُها
فداے شما بشویم بانو (!)
برادر ِ بزرگوارتان طلب شفاعت از شما را بہ ما آموختہ اند
در زیارتنامہ تان(!)
آنجا کہ میگوئیم :
≺≺ یافاطِمَة اِشفَعی لَنا فی الجَنَّة ≻≻