سکوت آیا خوب است /؟/
1. از وقتی برق چشمانت را، همراه با لبخندِ از سر ذوقت دیدم؛ وقتی حلقه ی پیوند آسمانی أت را با آقا رسولِ طلبه نشانم دادی و میخ ایستادی تا ماچَت کنم،،، از همان وقت تا حالا، خوشحالم :)
بماند کِ مدام لحظه های با تو بودن از جلوی ذهنم عبور می کند، و من بدون اینکه بخواهم خیره می مانمُ، بِ تو فکر میکنم،،
» این هدیه ناچیز من، تقدیم بِ تو فاطمه ی خوبِ من و همسر گرام {+}، دستِ راستِ مبارکت بر سر مجردهای گرامی :|
92.8.12
2. غریبانه گوشه اتاق کز میکنم، و روی زانو هایم جمع می شوم،، حجم بغض برایم سنگین است،، روی نام تو مکث می کنم،، ناخودآگاه اشک دانه ها یاد سرسره بازی شان روی گونه های بخشنده ی رنجورم می افتند و دانه دانه می ریزند،،
بِ تندی صفحات اعمال روزانه أم را ورق می زنم تا نخاله ای کِ مانع شد آن شب از روضه حضرت مسلمع جا بمانم را پیدا کنم،، دستم بِ جایی نمی گیرد،، نامت را تکرار میکنم تا جان بگیرم /یا حسین ع/ ،،
92.8.13
* گرفتارت شدم خانم .. بِ دادم می رسی /؟/
* عکس از پوریا امامی
» پر بیراه هم نگفت، بخوانید،، {+}
» گوارای وجودِتان، دعایی حواله ی دلمان کنید،، {+}{+}
» تا وقتی دشمنِ خداست،، دشمن ماست،، {+}{+}{+}{+}
- ۹۲/۰۸/۱۵
آنجا همه سنجش بِ ترازوی حسین است،،