،، یاد/دآشتــ هـآے گـُم شـלه/

_بسم رب مهربانی ها_

تخیل بال پرواز است؛ وحی و الهام هم مےتوانند رحمانے باشد و هم شیطانے؛ خیال هم مےتواند مثل کبوترهاے سفید در آسمان آبے حریت پرواز کند، و هم مےتواند مثل خفاشے سیاه از سقف مغازه تاریک نفس اماره وارونه آویزان شود.

» سید اهل قلم، شهید آوینی

مرد ماه است و زن خورشید

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ

داشتم فکر میکردم، فکر میکردم! تمام طول مسیر نگاه خیره کننده ام ب جاده بود و فکر میکردم،، انگار نه انگار ک آتش بدون دودِ نادر ابراهیمی را باز کردم تا خواندن شروع کنم! حواسم اصلن قد نداد، حواسم پرت بود، پرت تو و نشانه هایت ..

اصلش همش بر میگردد ب یک آیه، همین یک آیه کوتاه:

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها

وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ *


ب آسمان نگاه میکردم.. شاید دنبال خورشید میگشتم شاید هم ب دنبال بخش کوچکی از بزرگ نشانه هایت.. فکر میکردم! ،، " همسرانی آفرید تا آرامش بیابند! " ک خوشحال باشم "الیها" ب مؤنث بر میگردد.. ک آرامش از مؤنث میرسد.. 

راستش مسئله، بخش اعظم فکری ام بود ک غرق در |مودة و رحمة| شد.. ک این واو میخواهد بگوید مودت و رحمت با هم یکی نیست، ک رحمت از مهربانی سرچشمه میگیرد، اما مودت،، مودت خیلی عمیق تر است، خیلی.. اما، اما چرا کلمه ای نیست جای مودت را پر کند!!

" و میان شما غش کردن و مهربانی قرار داد.." و میان شما.. ک انگار کلمه خودش جور میشود.. خودش جور میشود..

قطعا" آنها ک فکر میکنند.. آنها ک ..

دونقطه:

نمی دانم، فقط میدانم زن پایه است و مرد ستون،

ستون را میتوان روی پایه گذاشت، اما اگر پایه نباشد ستون هم نیست؛

زن خورشید است و مرد ماه،

خورشید نور می دهد و ماه جزر و مد؛

مرد خراب کننده است و زن جمع کننده؛

مرد سیل است و زن بند؛

مرد دیوار است و زن در؛

مرد ... زن ..

.

.


  • ۹۲/۱۲/۱۲
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ

نظرات (۸)

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • *آیه 21 سوره روم.

    » وعده ی خدا حق است
    شک نکن!

  • باب الحسین
  • لِتَسْکُنُوا إِلَیْها ... ک "الیها" ب مؤنث بر میگردد

    بیهوده نبود که با رفتن فاطمه (س) ، آرامش علی (ع) نیز رفت ... قرارش ... دار و ندارش ... برای همیشه ...


    +

    خواستم حرف های دیگری بزنم ... اما ... ببخشید که اینطور شد ...


    پاسخ:
    راستی علی ع آن شب با چاه چ گفت ..

    ه ه ه
    ه ه
    ه

  • ستاره کاغذی
  •  
    :)


    + دیدم اگر بخوام چیزی بگم ....
    با توجه ب متن .....
     و بیشتر از اون کامنتها ....... !
    باید ی ساعت برم منبر :|

    پس فقط :) .................................
    پاسخ:
    حق هست یا .. ؟!
    .
    .
    بگو !
    خوب بود ...

    ان شاالله حقیقتا برسی به این چیزایی که نوشتی و لذتش رو درک کنی

    :)


    پاسخ:
    چشمک ;)
    اعلام موافقت با برخی کامنت ها ...
    سلام

    مرا بسپار در یادت در شلمچه 

    به وقت ریزش باران  در طلایه

    نگاهت گر به آن بالاست  در فکه

    و در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد

    دعایم کن که من محتاج محتاجم


    پاسخ:
    سلام
    ب شرط لیاقت حتمن :)
    فکر کردن ب آیه های قرآن، مثلا همین کاری ک شما کردید واژه شناسی
    و بعد دقت در معنای کلمات و ارتباط اونها و احیانا روایاتی ک ذیل بعضی آیات برای توضیحشون رسیده، معنای دقیق تر و عمیق تری از آیات رو ب آدم می چشونه.
    مثلا توی همین موضوعی ک شما بهش پرداختید، شاید خوب تر این باشه ک آدم ببین ه با توجه ب مرد یا زن بودنش چ وظایفی رو داره و خدا توی این مساله ازش چی خواسته در قِبال طرف مقابلش

    پرداخت ارزشمندی بود
    پاسخ:
    عالی ه، تجربه ی قشنگی برای من بود..

  • خانومـِ میمـ
  • انقد از این کارا دوس میدارمـ .. آیه ها معرکه اند .. دقیقا معرکه ..

    شوما اندکی مشکوک می زنی :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.