شهر رمضان الّذى ...
مسیر هایی در زندگی هست که آدم دلش میخواهد هرچه بیشتر از این مسیر بگذرد،
مخصوصا" اگر مسیر راهت درخت میوه هم داشته باشد /!/
و البته بیشتر از گذشتن آدمی زاد دلش بیتابِ ماندن است، اصلن هنوز نرسیده دلش میخواهد بماند و دست بلند کند تا یکی یکی میوه های بین راه را بکَند ، بخورد و به به کند که چه طعم ِ شیرینی دارد /!/..
_ دوستی میگفت : رمضان برایم حکم سفر دارد، سفری از " من " تا " او " ..
رمضان یک سفر است، یک مسیر است برای رسیدن به او ، به « خدا » .. انگار در زندگی هر چه قدر هم راه را کج رفته باشی باز خدا دلش خواسته نخ ِ این راه را به سمت خودش بکشد، راه را صاف تر کند .. خواسته یک رمضانی این میان باشد که از لطفش فقط برساند ..
اینجا این تو هستی که باید بازی کنی میان این همه مهربانی ..
رمضان از همان مسیر هاست که دلت میخواهد هی میوه ی مهربانی خدا
را بچینی و زنبیلَ ت را پرکنی برای یازده ماه باقی مانده عمرت { اگر عمری باقی بماند !! } تا برسی ب رمضان سال ِ بعد ..
* یک جاهایی که نباید ساده رد میشدم ! رد شدم .. نه اینکه زود گذشته باشد! نه! دیر فهمیدم که دارد میگذرد، دیرتر فهمیدم که گذشت ! ..مثل همین رجب و شعبانی که آمد و انگار نیامد .. یعنی آمد اما دل جایی برایشان پهن نکرد !!..
حالا که دست خالی ماندیم .. حالا که تهی شدیم .. دل بستیم به ماه ِ خدا .. به سفره ی جود و کرم َ ش .. انگار کردیم این ماه یک نوری دارد که بخواهیم، نخواهیم، به دل ِ تاریکِ مان می رسد . خوب است که روشن تر برسد ..
امید داریم ماه ِ خدا با لبخند ِ زیباترین ماه ِ خدا عجل الله شیرین شود ..
* این تنِ پوچ را دعا کنید ..
* اینجا از همان جاهایی ست که خیلی دلم میخواهد،،، ببینید : +
- ۹۲/۰۴/۱۷
التماس دعا