۳۱
تیر
۹۳
خدا را چ دیدی؟
شاید همین جمعه ظهور کند..
_العجل_
Photo by mahjabin*
- ۱۲ نظر
- ۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۹
_بسم رب مهربانی ها_
تخیل بال پرواز است؛ وحی و الهام هم مےتوانند رحمانے باشد و هم شیطانے؛ خیال هم مےتواند مثل کبوترهاے سفید در آسمان آبے حریت پرواز کند، و هم مےتواند مثل خفاشے سیاه از سقف مغازه تاریک نفس اماره وارونه آویزان شود.
» سید اهل قلم، شهید آوینی
۲۲
تیر
۹۳
خدای رزاق
خدایی ست ک از ازل روزی داده است ..
روزی خوار
اسمش را با خودش یدک میکشد! کسی ست که روزی میخواهد.. کسی که در "روز" روزی میخورد..
روز همان وقتی ست ک ب تو روزی میرسد.. اگر روزی نداشته باشی، روز نداری .. روزت سپری نمیشود..
.
.
پس
چگونه روزهایمان میگذرد
بدون آنکه متوجه روزی باشیم!
ک اگر متوجه بودیم صاحبش را شکر میگفتیم!!
چگونه شب ها با آرامش میخوابیم و فردا روز دوباره پی ه روزی میگردیم ..
چگونه تو را نمی بینیم .. چگونه؟
- ۹ نظر
- ۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۶
۲۱
تیر
۹۳
اولی: میشه خواستمو بهم بدی؟
دومی: چی؟
اولی: همونی که ازت خواسته بودم دیگ!
دومی: صدات نمیاد، بلند تر...
اولی: اونیکه ازت خواستم و بهم بده..
دومی: چی شد؟ نشنیدم..
اولی شروع میکنه ب گریه: اذیتم نکن.. بده دیگ.. حاجتمو بده..
دومی: لبخند میزنه.. اولی رو دوسش داره..
میخواد انقد اولی صداش بزنه تااااا وقتیکه زمان حاجتش برسه ..
و الی آخر ..
» نمیدونم آخرش چی میشه! آخرش با خودتون :)
- ۹ نظر
- ۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۲
۱۹
تیر
۹۳
عبور از کوچه های پر پیچ و خم زندگی
حضور تو را میطلبد
ای خدای بی پناهان..
عنوان:
میخواهی وادارم کنی
برای دلتنگی هایم
اسم انتخاب کنم؟
- ۱۰ نظر
- ۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۴:۴۶
۱۸
تیر
۹۳
صدایی مرا می خواند؛
وادارم می کند با دستهایَم گریبانِ بغض های مانده در گلو را چاک چاک کنم،
و آن ها را قطره قطره از چشمانم بیرون کشم؛
از سویی دیگر، بردباری مرا تنگ در آغوش گرفته است..
و خدا شاهد است، و خدا میبیند، و خدا میداند ک بدون او
در این دوراهی، لحظه ای قرار نتوانم داشت..
عکس نوشت:
خدا تو را برای خود کنار گذاشته بود
آغوشش را باز کرد و گفت:
"إرجعی إلی ربک.."
__نقل از حسینیه دل_
photo by mahjabin*
- ۵ نظر
- ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۵