،، یاد/دآشتــ هـآے گـُم شـלه/

_بسم رب مهربانی ها_

تخیل بال پرواز است؛ وحی و الهام هم مےتوانند رحمانے باشد و هم شیطانے؛ خیال هم مےتواند مثل کبوترهاے سفید در آسمان آبے حریت پرواز کند، و هم مےتواند مثل خفاشے سیاه از سقف مغازه تاریک نفس اماره وارونه آویزان شود.

» سید اهل قلم، شهید آوینی

۰۱
مرداد
۹۲

کز نکرده ام گوشه ای، بی سرمایه، بی ره توشه.. دستانم خالی ست، اما یک دل ِ شکسته دارم..

ایستاده ام ، درست بین ِ دل شکسته ها.. بین همان هایی کِ ظرفِ دلشان را دست گرفته اند بِ امید کرامتِ تان.

شنیده ام کریم ها منتظر نمی مانند تا صدای ِشان کنی و چیزی ازشان بخواهی، آنقدر کریم هستند که با نگاه هم تمنای چشمانت را بخوانند و بدانند و برسانند ..


نگفته میدانید که جفت گوش هایَم بچگی کرده اند و چشم ها هم بازیگوشی.. نگفته میدانید، چون نمیخواهید از خجالت کز کنم، چون میخواهید مثل ِ آدم های خوب، بینِ این صفِ شلوغِ دل شکسته ها  بایستم..

من ایستاده أم، کِ گرد و غبار ِ چشم هایم را بردارید و بعد گوش هایَم را شست و شو دهید، اصلَش درستم کنید ..

و در ظرف دلَ م یقین کرم نمایید، یا سید الکریم ..



سید الکریم


اضافاتِ دلی:

1: اگر یک کریمی باشد

کِ دلتنگی هایَت را درز بگیرد،

از بغض هایَت پیاله بردارد،

جیبَ ت را از نخود کشمش های محبتَش پُر کند!

و...

آن وقت خیلی احساس ِ خوشبختی میکنی، مگر نه ؟


2: قبل ترها که نخود مغزتر بودم میگفتم

دلِ شکسته را چسبانکیَ ش هم که بکنی

باز هم دست ِ دوم است!

آن موقع ها یادم نبود شما خیلی کریمی،

مثلا" نمیدانستم کهنه را مجانی میگیرید و نو تحویل میدهید ..


3: بچه های محله مان، نانوایی های اطراف را

برای چند روز خریدند.

نیت کرده بودند کِ کمی مثل ِ شما

کریم باشند.


4: میلآد کریمِ آل طه، مبارک :)


بی ربط : بخونید +



  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۳۰
تیر
۹۲

این روزها کِ می گذرد

                        شادم ..

این روزها کِ می گذرد

                         شادم

                                کِ می گذرد

                                          این روزها ..

     شادم

            کِ می گذرد ..

 

شادم..


* برگرفته از مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور.

* نفسم میگیرد، در هوایی که نفس های تو نیست {+}

* حدیث : « طُوبی لِمَن شَغَلَه عَیبُهُ عَن عُیوبِ النّاس » /خطبه 176/

_ خوشا بِ حالِ آن کس که عیبِ خودش، او را از پرداختن بِ عیب های مردم بازدارد _



  • ۳۰ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۳
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۲۷
تیر
۹۲


بشنو از نی، چون حکایت میکند

از جدایی ها، شکایت میکند ..

 

ضامن آهو

* در قاب چشمانم، تصویر های یادگاری زیادی از تو دارم..

تویی که ندیده أم گدا نواز تر از خودت را ..


* از دوست داشتی هام {+}،{+}
* در آن نفس که بمیرم، در آرزوی تو باشم {+}
* سخن ِعشق : « اِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَةٌ فَاسْتَعِینُوا بِنَا »
 _                               
هر گاه برای شما، پیش آمدِ سختی روی داد، از ما کمک و یاری بجوئید _
* بی ربط : دغدغه که داشته باشی، حتی اگه بیکار هم باشی، بازم وقت کم میاری !


  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۲۴
تیر
۹۲

این روزها، بیشتر به شب هایی فکر میکنم که قرار است، قرار های یک سال‌ِ بعدِ مان ثبت شود ..
این روزها، بیشتر میفهمم! آدمی که پردغدغه می شود، دست به دامن ِ یکی یکی اولیای خدا می شود ..

این شب ها، پای روضه های حضرت ِ زهرا/س/ی مسجد ِ محله مان، بیشتر جان میدهم ..
این شب ها، که دیگر دست خودم نیست، که پردغدغه ام، که بیشتر میفهمم ..



دل آشوب ..

* ماهی دلم، یک جا بند نیست/!/ دل آشوبم ..


میدانی رفیق /!/

دلم التماس دعا میخواهد، از همان التماس دعاهایی که آدمی زاد یک وقت هایی دلش را به دریا میزند و به خلق الله رو می اندازد که برایش دعا کنند.. از آنهایی که از تهه جانَ ت، لا ب لای بغض ها، با چه زوری بالا می آید..

آنوقت با همه ی وجود، دلت را به زمزمه ی خدایا گفتن ِ خلق الله خوش میکنی.. که اگر صدای تو به عرش نرسید! لااقل یکی از همین خلق الله صدایش آنقدر رسا است که عرشیان و فرشیان از خدایا گفتنَ ش خدایا بگویند..

       + برایم « خدایا » بگوئید ..


من هم همین گوشه های مجلس ِ روضه، کز کرده أم،، میگویم خدایی که خودش در روح من دمیده ! یحتمل من را آدم فرض کرده است دیگر !! این میشود که برای دوستانم خدایا بگویم..

درست همان جایی که کز کرده أم، همین گوشه، پای روضه های حضرت ِ مادر ..


* دَرِ گوشی : {+}

* به حالِ دلم میخورد، شاید به حالِ دلتان بخورد/!/ {+}


  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۲۱
تیر
۹۲

چقدر خوب شد آمدی رمضان، سنگ شده بودم ..

آنقدر دنیا و بازی هایش سر ِ ما را به خودش گرم کرده بود که خیلی چیز های خوب داشت یادمان میرفت ..

حالا وقتی با لب های خشکیده دعای فرج میخوانیم، حس ِ خوبی داریم، اما چشم هایمان تا دلت بخواهد، خیس می شود .. خیس ِ خیس !

خوب کردی آمدی رمضان، جمعه های روزه دار ِ ما، دنبال ِ گم شده ای میگردد که درمانِ سنگینِ دردِ انتظار است ..

ما، دلمان را به او سپرده ایم ..



* ضجه های عقربه های ساعت کشنده اند

مخصوصا" جمعه، وقتِ غروب

پس تو کجایی بیایی، همه ی ما آدم ها شبیه هم شویم /!/

زلال، روشن، آرام



  • ۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۸:۵۹
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۱۷
تیر
۹۲

مسیر هایی در زندگی هست که آدم دلش میخواهد هرچه بیشتر از این مسیر بگذرد،

مخصوصا" اگر مسیر راهت درخت میوه هم داشته باشد /!/

و البته بیشتر از گذشتن آدمی زاد دلش بیتابِ ماندن است، اصلن هنوز نرسیده دلش میخواهد بماند و دست بلند کند تا یکی یکی میوه های بین راه را بکَند ، بخورد و به به کند که چه طعم ِ شیرینی دارد /!/..

    _ دوستی میگفت : رمضان برایم حکم سفر دارد، سفری از " من " تا " او " ..

رمضان یک سفر است، یک مسیر است برای رسیدن به او ، به « خدا » .. انگار در زندگی هر چه قدر هم راه را کج رفته باشی باز خدا دلش خواسته نخ ِ این راه  را  به سمت  خودش بکشد، راه را صاف تر کند .. خواسته یک رمضانی این میان باشد که از لطفش فقط برساند ..

اینجا این تو هستی که باید بازی کنی میان این همه مهربانی ..
رمضان از همان مسیر هاست که دلت میخواهد هی میوه ی مهربانی خدا را  بچینی و زنبیلَ ت را پرکنی برای یازده ماه باقی مانده  عمرت { اگر عمری باقی بماند !! } تا برسی ب رمضان سال ِ بعد  ..



* یک جاهایی که نباید ساده رد میشدم ! رد شدم .. نه اینکه زود گذشته باشد! نه! دیر فهمیدم که دارد میگذرد، دیرتر فهمیدم که گذشت ! ..مثل همین رجب و شعبانی که آمد و انگار نیامد .. یعنی آمد اما دل جایی برایشان پهن نکرد !!..

حالا که دست خالی ماندیم .. حالا که تهی شدیم .. دل بستیم به ماه ِ خدا .. به سفره ی جود و کرم َ ش .. انگار کردیم این ماه یک نوری دارد که بخواهیم، نخواهیم، به دل ِ تاریکِ مان می رسد . خوب است که روشن تر برسد ..

امید داریم ماه ِ خدا با لبخند ِ زیباترین ماه ِ خدا عجل الله شیرین شود ..

* این تنِ پوچ را دعا کنید ..

* بخوانید : + ، +

* اینجا از همان جاهایی ست که خیلی دلم میخواهد،،، ببینید :  +

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۰۹
تیر
۹۲


قرار نـَبـود بشَود، قرار نـَبـود قرار هامان بی قرار شَود ..


قرار بود من برای او باشم و او برای من _ صدا از من باشد و نگاه از او _

قرار سر ِ خواستنی ها بود !

    _  گفته بود برای من که باشی، من با تمام ِ وجودم برای تو میشوم *1

قرار بود یک طرف که نه، کنج ِ دل که نه، قرار بود با هر قدم در دل یک "بود" ِ همیشگی باشد، یک نفر را ببینم، زیر چتر لحظه ها با یک نفر راه بیفتم، کنار ِ خاطرات با یک نفر بخندم، حتی گاهی خیلی دخترانه اشک بریزم و یک نفر خیسی ه گونه هایم را احساس کند، لمس کند، دستی بکشد و امید دهد *2..

قرار بود در بعد از ظهر های دلتنگی هایم با یک نفر چای بنوشم، با یک نفر بنشینم لبِ ساحلِ خیالات و با همان یک نفر افق ِ آینده ی به خیال ِ خودم روشن را ببینم /!/ لبخند بزنم *3...

قرار بود صبور باشم، صبور باشم، صبور *4...


قرار نـَبود قرار هامان بی قرار شَود ..


قرار بود پای همه قرار هایمان بمانم، جا نزنم، اکتفا کنم به آرامش ِ دستانَش روی شانه هایم که هرچه بار است از من بر میدارَد *5..

قرار بود دل ِ ناعلاجم را شفا بخشد، نسخه ای بپیچد و من از شوق ِ بوییدن ِ قلم ِ دستانَش، روزانه به آن برگه که نه /!/ به همان دست خط ِ جان بخشیدنی سَری بزنم، محکم به قلبم فشار دهم و بند بند ِ وجودم جان بگیرد *6 ..

قرار بود دستم را بگیرد، بلندم کند، دور مهربانی هایش بگرداند، و من آسیاب بچرخ بخوانم، بخندم، حتی از شوق غَش کنم

قرار بود خوشحال باشم وقتی دستانَم در دستان ِ محکم ِ کسی است که همه أش اقتدارَست و صلابت /!/


قرار نـَبود بی قرار باشم، قرار نـَبود ..




یابن آدم ! کُن لی اَکُن لَک...ای فرزند ِ آدم ! تو برای من باش تا من برای تو باشم :1*

 قال الله عزّوجلّ:در نهان و نیز هنگام شادمانی به یاد من باش تا در غفلت‌ها به یادت باشم.:2*

(امالی صدوق/254)
 قال الله عزّوجلّ:هر‌که مرا یاد کند همدمش می‌شوم.(کافی2/496)
:3*

 و اصبر لحـکـم ربـک .. و تـو در برابر حکم پروردگارت صبر کن.. (آیه 48 سوره طور) :4*

  ومن یتوکل علی الله فهو حسبه.. و هرکه بر خدا توکل کند، خدا او را کافیست.(آیه 3 سوره طلاق) :5*

 َاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...پس هر چه میسر شد از قرآن بخوانید...(سوره ی مزمل , آیه 20). :6*
 


+ یک نفر بود، یک نفر با همه ی نبودن های من بود، هنوز هم وقتی از ذهنِ برهوتِ من عبور میکند! یک روشنیِ خاصی، یک عطرِ ماندن، یک طعمِ بودن به من میرسد ..

دلم آرام نیست از وقتی که نیست.. چراغ ِ این خانه سنگی / قدیم تَر ها میگفتم خانه دلی !/ باید به دستِ یک نفر که حق است، که خوب است، که ملیح است، روشن شود، روشن بماند ..


حالا که من آمده أم .. خدایا ! تو برگرد .. برگرد ..
دلم برای خودت تنگ شده ..



  • مـَـ ه جَـبـیـטּ