کز نکرده ام گوشه ای، بی سرمایه، بی ره توشه.. دستانم خالی ست، اما یک دل ِ شکسته دارم..
ایستاده ام ، درست بین ِ دل شکسته ها.. بین همان هایی کِ ظرفِ دلشان را دست گرفته اند بِ امید کرامتِ تان.
شنیده ام کریم ها منتظر نمی مانند تا صدای ِشان کنی و چیزی ازشان بخواهی، آنقدر کریم هستند که با نگاه هم تمنای چشمانت را بخوانند و بدانند و برسانند ..
نگفته میدانید که جفت گوش هایَم بچگی کرده اند و چشم ها هم بازیگوشی.. نگفته میدانید، چون نمیخواهید از خجالت کز کنم، چون میخواهید مثل ِ آدم های خوب، بینِ این صفِ شلوغِ دل شکسته ها بایستم..
من ایستاده أم، کِ گرد و غبار ِ چشم هایم را بردارید و بعد گوش هایَم را شست و شو دهید، اصلَش درستم کنید ..
و در ظرف دلَ م یقین کرم نمایید، یا سید الکریم ..
اضافاتِ دلی:
1: اگر یک کریمی باشد
کِ دلتنگی هایَت را درز بگیرد،
از بغض هایَت پیاله بردارد،
جیبَ ت را از نخود کشمش های محبتَش پُر کند!
و...
آن وقت خیلی احساس ِ خوشبختی میکنی، مگر نه ؟
2: قبل ترها که نخود مغزتر بودم میگفتم
دلِ شکسته را چسبانکیَ ش هم که بکنی
باز هم دست ِ دوم است!
آن موقع ها یادم نبود شما خیلی کریمی،
مثلا" نمیدانستم کهنه را مجانی میگیرید و نو تحویل میدهید ..
3: بچه های محله مان، نانوایی های اطراف را
برای چند روز خریدند.
نیت کرده بودند کِ کمی مثل ِ شما
کریم باشند.
4: میلآد کریمِ آل طه، مبارک :)
بی ربط : بخونید +
- ۲۸ نظر
- ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۵۹