،، یاد/دآشتــ هـآے گـُم شـלه/

_بسم رب مهربانی ها_

تخیل بال پرواز است؛ وحی و الهام هم مےتوانند رحمانے باشد و هم شیطانے؛ خیال هم مےتواند مثل کبوترهاے سفید در آسمان آبے حریت پرواز کند، و هم مےتواند مثل خفاشے سیاه از سقف مغازه تاریک نفس اماره وارونه آویزان شود.

» سید اهل قلم، شهید آوینی

۰۹
آبان
۹۲



برای این روزهایی کِ بدونِ /تو/ گذشت،

کنار سجاده ی سبزِ مادربزرگ،

یک دلِ سیر، یک خروار بغض با چاشنی ه اشک !

آرزو کردم،،




* اینکه شما همیشه بِ پیجِ حقیر لطف داشتید! اصلن جای تعجب ندارد،، ممنون بابتِ مهربانی های همیشگی تان،،

اینکه بِ دوستانم سری نمیزنم را بگذارید بِ پای کمبودِ وقتِ ناقابل :| ،، بازهم بخشندگی از شما ..


  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۰۷
آبان
۹۲

هنوز هم وقتی یاد خواستنی هایَم می افتد بِ جانم،

 و بعدَش مخالفت ها از هر طرفی سرریز می شوند؛

بغض میکنم،،

برای این "منِ" درونی، دلم می سوزد/!/

دلم می سوزد کِ نه مرد شده تا پای خواسته هایَش بایستد،

 و نه آنقدر نامرد کِ پشت پا بزند بِ تیکه پاره های خواسته ی چسبیده بِ دل،،


*اینجا را خیلی خوب بخوانید:{+}

**عنوان: آیه 23 سوره حدید

_لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ_

تا بر آنچه از دست شما رفت تأسف نخورید ،

و بر آنچه به شما داده شادمانی (بی جا) نکنید ، 

و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد. 

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۰۵
آبان
۹۲

وبلاگ دست‌نوشته‌های یک خبرنگار طبق اطلاعیه‌ای که منتشر کرده است از ایرانیان سراسر جهان خواسته تا به این نحو آمادگی خود را برای مقابله با گروه‌های تروریستی سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیهما اعلام کنند: صدای لبیک یا زینبسلام الله علیهما از همه جای دنیا به گوش می‌رسد.  

در راستای امتداد این حرکت هیئت الرضاعلیه السلام  از تمامی شیعیان جهان درخواست می نماید با شرکت در این جنش آمادگی خود را جهت دفاع از حرمین شریفین حضرت زینبسلام الله علیهما و حضرت رقیه بنت الح س ی ن سلام الله علیهما اعلام دارند.


لبیک یا زینب

*1 جهت انعکاس ندای "لبیک یا زینب"

در محل سکونت خود

 به پایگاه اطلاع رسانی "بهشت"

 مراجعه نمایید.

*2 متن بر گرفته از {هوالشافی}

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۲۹
مهر
۹۲

تـشـنــ ه أم و از ایـن نـوشــتـن هـــــا

سـیـــراب نـمـی شــومــ ،،

دسـتِ قـلـمَـم بـرای تــو نـرود کِ قـلـم نـیـسـت ،، /!/


یاحسین

* این صدای تپش قلبم نیست،، در حسینیه دل سینه زنی ست،،

** در تنهایی دلم، نامِ تو را فریاد می زنم یاحسین {+}


» روز نوشت :

امام هادى علیه ‏السلام : إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ : الفِطرُ و الأضحى و الغَدیرُ و الجُمُعَةُ ؛

_ شیعیان فقط چهار عید دارند : فطر ، قربان ، غدیر و جمعه _

میلاد حضرت هادی/ع/، مبارک .. خودِ حضرت هدایت گرِ دل و روحِ تان باشد ان شاء الله ..

ایامِ غدیریه بِ کامِ دلتان ..

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۲۳
مهر
۹۲

{ + }
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۲۲
مهر
۹۲

احساس کنی اگر روی خودت مکث کنی، از فشار ناهنجاری ها رها می شوی، حتی برای لحظه ای،،!

بِ احساسَت جان دهی و روی "مَنِ درونیت" درنگ کنی،، همه چیز را سر جای خودش ببینی، اما متفاوت تر،، غمَ ت روی دلَ ت انباشته باشد، اما سنگین تر،، دلَ ت با تپشِ ناموزون ضرب بگیرد، اما شدیدتر،، چشمانَت درشت باشد، اما سرخ تر،، دغدغه ها هنوز هم بتپد، اما قوی تر،، لبخند همان لبخند است! اما تلخ تر،، ناتوان بیفتی کفِ اتاق، فرش باشد اما زبرتر،، تکیه دهی بِ دیوارِ سردتر،، 

اللهم لک الحمد حمد الشاکرین1 یادت بیفتَد، دَرجا خدا را صدا کنی، خدا را شکر کنی، خدا را بخوانی کِ همه چی امن و امان است اما،، اما،،

» عاشقی را اگر و شاید و اما نشود،، 

آرام شوی،، کِ آرامش بگیری،، اشک هایَت بریزد اما ملیح تر،، خدایی کِ درونت جریان دارد را ببینی اما نزدیک تر،،


تواب

1: قسمتی از زیارت عاشورا،،

* بی قرار نوشت:

یاخدا، برمن ببخش اگر حرفی زدم و کسی را رنجاندم،،

یاخدا، مرا ببخش اگر گفته ای را نگفتم و دلی را شکاندم،،

یاخدا، بر من ببخش اگر شعری را خواندم و چشمی را گریاندم،،

یاخدا، مرا ببخش اگر نگاه تلخی کردم و دلی را لرزاندم،،

مرا ببخش کِ هیچ وقت پای عهد هایَم نماندم،،

حالا کِ از گوشه های دنجِ دنیا، پناه آورده أم بِ ارحم الراحمین بودنَت،بِ صفحه عرفاتِ روزگارت،

اگر ماندم یا نماندم! مرا ببخش،،

فردا، وللکرباتِ دافع بودنَت بسیار است،، کرمی از کراماتت را بر من ببار یا راحم کل ضارع،،


» چشم انتظار دعاهای مهربانِ تان می ماند این دلِ رنجور و نمور و ناتوان ..


  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۱۶
مهر
۹۲

دیروز کِ بِ دوست داشتنی هایَم فکر میکردم، فهمیدم چقدر علاقه مند بِ چادر صدفی هستم :|

اما، از آنجایی کِ انگیزه ای برای بِ سَر کردنَش ندارم بنابراین با تمامِ قوا پای همین چادر ساده ی خودم مقاومت میکنم،، شاید بعدن ترها کِ دانشجوی فوق لیسانس رشته ی عکاسی شدم [بگو آمین تا خدا از دهنت بشنود !] خلاصه شاید بعدن ترها این چادر را با ذوق دوختم :)


» پای همین دوختن، یادم بیانداز یک روزی برایَت بگویم چقدر دلم می خواهد با همه ی دل، برای یکی یکدانه دخترم ریحانه ی عزیز، پیراهنِ کوتاهِ صورتی با دامنِ چین چین بدوزم،،


ریحانه


* بِ این فانتزی {+} یک سربازی هم اضافه کنید،

آنوقت میشود خودِ فانتزی های من :)


*عنوان:  قال رسول اکرم صلی الله علیه و آله:

اَلبَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَکاتُ، مَن کانَت لَهُ ابنَةٌ واحِدَةٌ جَعَلَهَا اللّه‏ُ لَهُ سِترا مِنَ النّارِ، و مَن کانَت عِندَهُ ابنَتانِ اُدخِلَ الجَنَّةَ بِهِما، وَ مَن کانَت عِندَهُ ثَلاثُ بَناتٍ أو مِثلُهُنَّ مِنَ الخَواتِ وُضِعَ عَنهُ الجِهادُ وَ الصَّدَقَةُ ؛
دختران ، دلسوز ، مددکار و بابرکت‏اند . هر کس یک دختر داشته باشد ، خداوند ، او را پوششى از دوزخ قرار مى‏دهد و هر کس دو دختر داشته باشد ، به خاطر آن وارد بهشت مى‏شود و هر کس سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد ، جهاد و صدقه از او برداشته مى‏شود .

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۱۳
مهر
۹۲

برایم مسئله ست، کِ یک کودک چه انگیزه ای برای بزرگ شدنَش میتواند داشته باشد/؟/

اینکه آدمی زادی بِ سنِ من، هربار کِ دوچرخه ای میبیند با تمامِ ذوق و از جان آرزو کند کِ ای کاش کودک می بود! بسی برایم جذاب است؛ اصلن این خودِ من هستم،،

اما، اینکه یک کودک آرزوی بزرگ سالی کند برایم ناراحت کننده است، حتمن از او میپرسم کِ چرا و طی چه مراحلی بِ این نتیجه رسیده است؟!!


بچگی


* خدایاااا، این ها را ببینید {+}

» عنوان: کودکی هایَم اتاقی ساده بود،، قصه ای، دورِ اجاقی ساده بود،، /قیصر امین پور/


  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۱۰
مهر
۹۲

قبل از نوشتن، آن چیزی کِ موجب میشود تا شما حرف هایتان را درجا خفه کنید و اصلن بِ حرف هم نکشانیدَش! این است کِ بِ تفکراتِ ساندویچی1 خود رجوع میکنید،، سپس گمانتان بِ اینجا قد میدهد کِ خواننده بعد از خوانده شدنِ تان، چه حسی میتواند نسبت بِ شما پیدا کند! و آیا این صحیح است؟

همین میشود کِ برگه ی دلتان را خط اندازی کنید و اصلن حرف هایتان را بِ فراموشی بسپارید،، اینجا شش دنگِ تان جا میفتد کِ بله! موجباتِ همه ی لحظاتی کِ احساس خفگی میکردید بِ گردنِ همین چند خط فکری ِ دَرهم و بَرهمِ تان است،،! فکر های نابجایی کِ همه ی حالتان را پریشان کرده اما فرصتِ بازگو کردنِ شان هم نمیدهد،،

داشتنِ یک همچین ذهنی، آن هم درست زمانی کِ دچار دغدغه های پراکنده ای هستید، یعنی نهایتِ اسارت میانِ بازیگوشی بغض هایی کِ مدام بر دل و روحتان میکوبد،،

» هم اکنون روحِ مان در حالِ متلاشی شدن است، این اصلن شوخی نیست!


ای آشنا، چشم دل بگشا

» دیروز، زمانِ برگشت از دانشگاه(همان مبدأ تحولاتِ خودمان)

وقتی در پیاده رو قدم میزدم

تمامِ سعیَ م این بود از خودم جلو بزنم!

از سایه ی سیاهی کِ افتاده بود جلوی پاهایم،،

1: تفکراتِ ساندویچی همان خوردنی های آماده ایست

کِ هضمِ شان باعثِ ورمِ معده تان میشود

متوجه اید کِ /؟/

* عنوان: این گرفتگی ه دل، چرا باز نمیشود خدایاجان ؟

+ پیکچر با روحیاتِ مان سنخیتی ندارد، در حالِ حاضر!

 + خیلی شنیدنی .. خیلی {+}

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
۰۱
مهر
۹۲

یادم باشد کِ یاد بگیرم، گوش هایَم را برای حرف های بزرگ ترم، تیز تَر کنم،،

با خودم میگویم: افسار رفتارهایَت کِ نباید دستِ هرکسی باشد،، فقط یک بزرگ تر میتواند حرفِ حق بزند،، آخر بزرگ ترها کوچک ترها را خیلی بیشتر دوست دارند،،


یادم باشد کِ یاد بگیرم، گوش هایَم را برای حرف های بزرگ ترم، تیز تَر کنم،،

یک وقت هایی خیلی محکم تر مقابل ه دلـم بایستم، و با احترام در برابرِ حرف ها و احساسات و بغض هایَش، مقاومت کنم،، بعد مثلِ یک مادر کِ دلسوزِ کودکِ رنجورَش است/!/ قلبَـم را تنگ بگیرم و برایَش بگویم: " الله اکبر،، خدا بزرگ تر است،، بگذار بزرگ ترَت تصمیم بگیرد،، بگذار خدا برایَت خدایی کند،، آرام باش دلـکم،، آرام باش و گوش بسپار بِ حرفِ بزرگ ترت،، "


دل یک دله

* عکسِش بی ربطِ،، اما ملیح ه،، نه/؟/


خودمانی:

 همیشه، اینجور وقت ها کِ میشد،

رو پله ها می نشستم،،

زیر آسمونی کِ از بچگی احساس میکردم خدا اونجاست،،

اصن هر وقت دلم میگرفت سرم سمتِ آسمون بود،،

انگار میکردم چش تو چش ه خُدام،،

بعد مث ِ دوتا رفیق باهم حرف میزدیم،،

ینی از من گفتن و از جنابِ خدا هم شنیدن،،

آخرش هم ختم میشد بِ لبخند های بعد از ستاره بارونِ اشک،،

مثِ حالا :)


» هدر:

بِ کسی کِ مدام با خودش کلنجار برود، کِ چرا حضرتِ سلطان، برای جشنِ تولدش او را دعوت نکرده، و بعد فوری فوری دامنَ ش را از اشک های درشت پر کند،، بِ آن شخص میگویند "دیوانه" ؟


  • مـَـ ه جَـبـیـטּ